سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...

اگر سکینه بگوید آب ، هستی عباس آب می شود پیش پای سکینه. نه سکینه لب به گفتن آب ، تر نکرد ه است. فقط شاید گفته باشد عمو!...یا نگفته باشد.

چه گذشته است میان سکینه و عباس که عباس ادب،عباس معرفت، عباس ماموم، عباس خضوع، پیش روی امام ایستاده و گفته است:
"آقا تابم تمام شده است."

خب اگر آقا رخصت داده است، پس چرا نمی روی عباس! اینجا حول و حوش خیمه زینب چه می کنی؟
اگر آمده ای برای سخن گفتن پس چیزی بگو.چرا مقابل من بر سکوی سکوت ایستاده ای و نگاهت را به خیمه ها دو خته ای.اما مگر چه مانده است که نگفته ای؟!شیوا تر از چشم های تو چیست؟ سخن گفتن با نگاه برای تو مشکل نیست.

بروعباس من بیش از این تاب نگاه تو را ندارم.اگر برای وداع آمده ای من با تو یکی _ دردانه خدا تاب وداع ندارم.
می بینمت که مشک به آب را به دست راست گرفته ای و شمشیر را در دست چپ، یعنی که قصد جنگ نداری.
باخودت می اندیشی ؛ اما دشمن که الفبای مروت را نمی داند، اگر این دست مشک دار را ببرد؟! و با خودت زمزمه می کنی:
" والله ان قطعتموا یمینی

انی احامی ابدا عن دینی
وعن امام صادق الیقین

نجل النبی الطاهر الامین.

چه حال خوشی داری با این ترنمی که برای حسینت پیدا می کنی... که ناگهان سایه ای از پشت نخل ها بیرون می جهد و دست راست تو را قطع می کند.
مشک را به دست چپ می گیری و با خودت می اندیشی دست چپت را اگر بگیرند، مشک – این رسالت من چه خواهد شد؟

مشک را به دندان می گیری و به نگاه سکینه فکر می کنی...
برو آرام جانم! برو قرار دلم!

من هم اکنون باید به تسلای حسین برخیزم. غم برادری چون تو پشت حسین را می شکند.


[ یکشنبه 90/10/18 ] [ 10:29 صبح ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 33
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 253180