سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...

به نام آفریدگار مهر

 

پریشانی در غیبت

وارد خانه شدیم، برق از سرمان پرید.

امام صادق سلام الله علیه را دیدیم، روی خاک نشسته بود.

لباس عزا بر تن و همچون کسی که فرزند از دست داده باشد گریه می کرد.

ما به هم نگاه کردیم؛ مانده بودیم چه کنیم.

بعد شنیدم امام در حال گریه می گوید:

ای آقای من!

غیبت تو خواب را از چشمم ربوده است و بسترم را بر من تنگ کرده و راحت را از دلم برده است.

ای آقای من!

غیبت تو مصیبتم را به اندوه های ابدی پیوند داده... .

 

عقل از سرمان پرید؛ خدایا؛ یعنی، چه شده است؟!

عرض کردیم: از کدامین واقعه اشک شما روان و گریه شما همچون باران است؟

امام آهی کشید و فرمود:

امروز در کتاب مخصوص نگریستم – که مشتمل بر علم مرگ ها و بلاها و مصیبت ها... تا قیات است- در این کتاب، غیبت و به درازا کشیدن و طول عمر غائب مان و گرفتاری مومنین در آن زمان و شک و تردیدهایی که بر اثر طولانی شدن غیبت او بر ایشان پدید می آید را مشاهده نمودم. این بود علت اشک هایم.(1)

      1.        کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص353؛ غیبت طوسی، ص168.

 

     حرف حساب!

     رفیق! من و تو چند تا به حال چند بار در فراق امام مهربانی ها آه کشیده ایم؟!


[ چهارشنبه 93/2/31 ] [ 8:42 صبح ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

 

خیلی وقت ها دلم بهانه تان را می گیرد. دل که چه عرض کنم چشم هایم هم بهانه دیدن تان را می گیرند!

از دیدن هر چه غیر شما خسته می شوم و آرزو می کنم این چشم ها آن کس که دیدنی است را ببینند.

در وبلاگی خواندم:

إن الانسان لفی خسر؛

مثلا ببینید و چشم های شما را نبیند...

اما...

اما امان از بی لیاقتی!

امان از لحظه ای که نفس لوامه وارد می شود و با تلنگر یادم می اندازد که اگر مراقب چشمانت بودی دیدار دردانه خدا روزی ات می شد.

صدای نفس لوامه ام را می شنوم که می گوید بنده خدا! نگاهت را اصلاح کن.

با صرفا آرزو کردن که نمی شود ثابت کرد که عاشق هستی! عاشق عمل دارد، نه ادا!

این داستان را که خواندم کلی خجالت کشیدم. فهمیدم چقدر کم گذاشته ام...!

 

هر خانواده ای برای خودش رسم و رسومی دارد.

ما قبل از عروسی، مراسمی زنانه برگزار می کنیم که معروف است به پاتختی. خانم ها جمع می شوند و در حضور عروس و داماد جشن می گیرند.

مراسم شروع شده بود؛ اما هر چه اصرار می کردیم داخل خانه نمی آمد!

به شوخی گفتم: همه که تو را نمی شناسند؛ شاید فکر کنند عیب و ایرادی داری!

قبول نمی کرد. نمی توانست رو به روی آن همه نامحرم بنشیند. جلوی در ایستاد. می گفت: همین کفایت می کند.(1)

فلش کارت زیباتر از شقایق؛ مرکز فرهنگی مطاف عشق

 


[ چهارشنبه 93/2/24 ] [ 4:0 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

 

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یا سیدی یا صاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

 

دعای امام

فقر و نداری و نازایی همسرش زبانش را تند کرده بود. به کوچه و بازار که می آمد، بی دلیل سر مردم فریاد می کشید.

اهل محل از دستش خسته شده بودند، شکایتش را کردند، حکم تبعیدش آمد. برای اجرا نشدن حکم به بغداد رفت تا با متوکل عباسی دیدار کند و امان نامه ای بگیرد.

وارد بارگاه شد. زرق و برق از دیوار می ریخت.

مردم منتظر بودند.

متوکل آمد و روی تخت نشست. ناگاه فریاد کشید که بروید علی بن محمد را بیاورید.

عبدالرحمن که امام هادی سلام الله علیه را نمی شناخت از بغل دستیش پرسید: علی بن محمد کیست؟

او گفت: امام شیعیان است.

عبدالرحمن سکوت کرد و در دلش گفت: با این فریادی که خلیفه کشید، امروز روز آخر زندگی علی بن محمد است.

لحظاتی گذشت. نگهبان فریاد کشید: علی بن محمد وارد می شود.

تا نگاه عبدالرحمن به امام هادی سلام الله علیه افتاد شیفته شد، مهر امام در دلش جای گرفت و برای حفظ جان امام، در دلش ختم«امن یجیب» گرفت.

امام روبروی او رسید. نگاهش کرد و فرمود:

خداوند دعایت را مستجاب کند، مال و فرزند فراوان به تو دهد و هدایتت فرمود.

عبدالرحمن در جمعیت افتاد. او کیست که از دل من هم خبر دارد؟!

عبدالرحمن به اصفهان برگشت، شیعه شد؛ صاحب ده بچه و وارث پسرعمویش که هیچ وارثی نداشت. دعای حضرت، خیر و برکت را آورد.(1)

          1. بحارالانوار، ج50، ص141. 

 

      حرف دل...

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد            خواهان کسی باش که خواهان تو باشد

رفیق! تا حالا دیده ای کسی به این زیبایی و مهربانی در حقت دعا کند...؟

 


[ چهارشنبه 93/2/24 ] [ 3:3 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک یاصاحب الزمان و رحمه الله و برکاته

چه ایام شیرینی است ایام ماه مبارک رجب. آدم دلش می خواهد شبیه بنده های خوب خدا شود.

حال و هوای دعا خواندن به سر آدم می زند، خواندن ادعیه و اذکاری که در ماه رجب توصیه شده است.

هر کس می خواهد ماه مبارک رمضان را بهتر درک کند باید مقدماتش را آماده کند.

خدا نکند به جای فراهم کردن مقدمات، عقب گرد بزنیم! آن وقت پسرفت مان بیشتر می شود.

آقاجانم

این روزها خبرهای ناخوش یا بهتر بگویم خبرهای بسیار بدی می خوانیم یا بد می شنویم!

شنیده بودم کتاب برای افزایش درک و فهم انسان است.

قاعدتا کتاب فروشی هم باید محل فروش کتاب و کتابهای خوب باشد، اما انگار اتفاقات دیگری در نمایشگاه کتاب دارد می افتد!

آقاجانم

خجالت می کشم که بگویم، هرچند شما خیلی بهتر می دانید و نمی دانم وقتی این صحنه ها را می بینید چقدر ناراحت می شوید؟

فقط می دانم که خیلی شرمنده ایم...

شرمنده ایم من و تمام کسانی که حتی ذره ای یادمان می افتد چه بر سر دل شما می آوریم؟

خجالت می کشم وقتی یادم می افتد که در نمایشگاه کتاب امسال، تبلیغات مواد آرایشی، آن هم با مارک مشخص یکی از کشورهای خارجی را زده اند!

در این لینک خواندم:

در این بیلبورد تبلیغاتی عکس یک لوازم آرایش از یکی از مارک های معتبرجهان نصب شده است!

آقایان مسئول!

حواستان هست در مملکت چه کسی نفس می کشید؟!

زیر بیرق چه کسی مسئولیت به عهده گرفته اید؟!

مگر نه اینکه در معارف اسلامی مسئولین خدمتگزار جامعه هستند؟

آیا خدمت به معنی کمک کردن به دشمنان یک فرد یا جامعه است تا فرهنگ غلط شان تبلیغ و ترویج شود؟!

 


[ شنبه 93/2/20 ] [ 4:19 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

 

شهید چمران: امام زمان سلام الله علیه پیروان خود را رها نکرده، به دست هواها نسپرده و مراقب آن هاست؛

اگر به آن ها ناراحتی برسد، قلب مبارکش به درد می آید...

اگر جوانان ما در اعتقادشان به خود بقبولانند امام زمان سلام الله علیه در میان آن ها زندگی می کند و شاهد اعمال شان است،

رفتار و زندگی و فداکاری و مرگ و حیات آنان تغییر کیفی پیدا می کند و چه بسا جهش بزرگی در حرکت تکاملی جوانان ما به سوی مدینه فاضله ایجاد شود.

امام زمان سلام الله علیه در میان ما حضور دارد و هر عمل را که ما انجام می دهیم، می بیند و می شنود.

روزی که مردم ما به این اعتقاد برسند و آن را لمس کنند، بزرگ ترین جهش ها در راه تکامل زندگی شان به وجود می آید و این قدم اصلی برای تسریع در ظهور حضرت است.1

 

1. نرم افزار قرار دل، متون ادبی، فرازی از سخنان شهید دکتر چمران.


[ پنج شنبه 93/2/18 ] [ 12:0 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]

به نام آفریدگار مهر

آقا اجازه!

السلام علیک و رحمه الله وبرکاته

یکی از رفقا از شیوه کار مسلمان ها گفت. از اینکه هر کدام به صورت جزیره ای کار می کنند! کنار هم جمع نمی شوند، یک فکر نمی شوند یا بهتر بگویم جمع نمی شوند و فکرهایشان را جمع نمی کنند تا یکدل، یک کار منسجم انجام بدهند.

هر کدام برای خودمان «مـــــــن» شده ایم و به جای اینکه کار درست برای مان موضوعیت داشته باشد سلایق شخصی مان برای مان خدایی می کنند!

منظورم ازکار درست، کار به نحوی ست که تمام اصول اخلاقی اسلام رعایت شود. کاری که به نحو احسن انجام شود.

یا جزیره ای کار می کنیم یا موازی کاری می کنیم! یک وقت در یک شهر می بینی چند موسسه با یک موضوع و یک هدف!!! هر کدام به صورت جداگانه کار میکنند.

البته حس می کنم انتخاب هدف مان اشتباه است که این گونه شده ایم. یعنی یک هدف داریم اما هدف مان بیشتر «تحقق سلیقه خودمان» است که به این روز افتاده ایم.

یاد ضرب المثل انگلیسی ها افتادم: تفرقه بینداز و حکومت کن و این منیت ما فرصتی شده است برای فعالیت دشمنان اسلام نازنین مان.

آقاجانم...

اگر آن هدفمان فقط و فقط خدا بود و رضای خلیفه خدا، این روزگارمان نبود. هر کدام برای خودمان «یــــلی» شده ایم.

به فرمایش شیخ رجبعلی خیاط؛ اگر مومنین منیت خود را کنار بگذارند حتما به جایی می رسند.

دلم گرفته...

از بی شما بودن...

 

و اما بعد...

حیرانم

دلم امام می خواهد

امام،

دست نوازش بر سر یتیم...


[ سه شنبه 93/2/2 ] [ 4:17 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 29
کل بازدیدها: 252635