مادری که تو را با شیره ی جان بزرگ کرده...
پدری که همه عمر برای آسایش تو کار کرده...
دوستی که در زمان سختی، همه جوره پای تو ایستاده...
و تو...
حالا...
اگر یک حرف نامربوط به مادرت بزنی...
جلوی جمع!...
اگر آبروی پدرت را ببری...
در محله!...
اگر زیرآب دوستت را بزنی...
در محل کار!...
و تو...
اگر دوباره، کارت را گیر آنها بیفتد...
و با همه ی بدی ات...
بروی سراغ همان ها...
که این همه بدی بهشان کردی...
بنظرت!...
بنظرت... با تو ... چه می کنند؟
که او هر روز زیر پاهایت...
لگد میکنی...
قلب پدری را که از مادر... به تو مهربا تر است...
از دوست، رفیق تر!... و باز هم ... کارت گیر او می افتد...
هر روز ... و باز... به سراغش میروی... و باز ... او ... و باز او... و باز او!...
و باز تو... و باز تو ... و باز تو!...
که اگر این گونه نبود که ما دوستدار اصلاح کار شما ( عاشق شما) هستیم و به شما نظر لطف و رحمت داریم...
از توجه و التفات به شما ( به دلیل کارهای ناپسندتان ) احتراز می کردیم...