ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...
|
بسم الله الرحمن الرحیم سلام آقاجانم یا بقیه الله آجرک الله آقاجانم اجازه!
بیعت گرفتن از افراد در سقیفهابوبکر سخنرانی کرد و گفت من به خلافت عُمَر یا ابوعبیده راضیام. در سقیفه بین کسانی که مدعی خلافت بود نزاع درگرفت. برخی از انصار گفتند یک نفر از میان ما و یک نفر از میان شما به عنوان امیر انتخاب شود. عُمَر قبول نکرد و گفت دو شمشیر در یک غلاف جای نمیگیرد. نزاع بالا گرفت و بشیر بن نعمان از اوس، که به سعدبن عباده از خزرج حسادت میکرد مردم را به بیعت با ابوبکر تشویق کرد. در نهایت بشیر بن سعد با ابوبکر بیعت کرد. پس از او، اوسیان از ترس اینکه مبادا خلافت به خزرجیان برسد با ابوبکر بیعت کردند. بیعت از سایرین در کوچه و برزنبراءبن عازب خبر انتخاب ابوبکر را به بنی هاشم که مشغول غسل پیامبر بودند رساند. ابن ابی الحدید از زبان وی مینویسد: طولی نکشید که عُمَر، ابوعبیده جراح و عدهای از اهل سقیفه را به همراه ابوبکر دیدم که به راه افتادند و هر که را میبینند دستش را گرفته و به اکراه یا رضایت، به عنوان بیعت به دست ابوبکر میدهند. پس از آن وارد مسجدالنبی شدند. ابوبکر بر منبر رسول خدا سخنرانی کرد. سپس ابوذر به مسجد رفته و مردم را به اطاعت از امیرالمومنین فراخواند. یکی از شیوههای عُمَر در گرفتن بیعت، تطمیع بود. به طور مثال به قبیله «بنی اسلم» گفت که اگر با ابوبکر بیعت کنند آذوقه آنان را تأمین خواهد کرد. آنان نیز پذیرفته و چوب به دست در کوچههای مدینه به راه افتادند و هر که را میدیدند، گرفته و به زور و کشانکشان برای بیعت نزد ابوبکر میآوردند. ادامه دارد...
[ پنج شنبه 98/11/10 ] [ 5:10 عصر ] [ مهدی یاوران ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |