سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...

قرار ناگذاشته میان تو وحسین این است که تو در خیام از سجاد(علیه السلام) و زن ها و بچه ها حراست کنی و او با رمزی، رجزی، ترنم شعری، آوایی دعایی و فریاد لاحولی، سلامتی اش را پیوسته با تو در میان بگذارد. سجاد(علیه السلام) و همه اهل خیام به این صدا دلخوشند، احساس می کنند که ضربان قلب هستی هنوز مستدام است و زندگی هنوز در رگهای عالم جریان دارد.
این یک نجوای لطیف و عارفانه است که دوسو دارد.
او باید در محاصره دشمن، بجنگد، شمشیر بزند و بگوید:
- الله اکبر
و از زبان تو بشنود:
- جانم !
بگوید:
- لا الله الا الله
وبشنود:
- همه هستی ام.
بگوید: لا حول و لا قوه الا بالله!
وبشنود:
- قوت پاهایم، سوی چشمم، گرمای دلم، بهانه ماندنم!
و... ناگهان میدان از نفس می افتد، صدا قطع می شود و قلب تو می ایستد.
بریده باد دست های تو مالک!
این شمشیر مالک بن یسر کندی است که بر فرق امام فرود آمده است، کلاه او را به دو نیم کرده است و انگار باران خون بر او باریده باشد، تمام سر و صورتش را گلگون کرده است.
تا دشمن مشغول است بیا تا خواهرت این زخم را با پازه جگر مرهم بگذارد.
زینب! این هم حسین. دستش را بگیر و از اسب پیاده اش کن. صدای هلهله دشمن آرامش ذهنت را برهم نزند زینب!
دست به کار شو و با پارچه سپیدت، پیشانی شکافته عزیزت را ببند!
آب؟ برای شستن زخم؟!
چه باک؟! خدا اشک را آفریده است برای همین جا. باران بی صدای اشک های تو این زخم را می تواند شستشو دهد، اگر چه شوری آن بر جگر چاک چاک او رسوب می کند.
                                                                                     برگرفته از کتاب آفتاب در حجاب – سید مهدی شجاعی


[ جمعه 90/10/23 ] [ 12:2 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 58
کل بازدیدها: 259516