سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...

به نام آفریدگار مهر

یا بقیه الله

آجرک الله...


 

مادرم از دنیا رفت.

پدرم در دنیا ماند.

مادرم وصیت کرد شبانه دفنش کنند.

پدرم او را غسل داد و کفن کرد.

وقت نماز خواندن بر پیکر مادر رسید.

پدر جلو ایستاد.

یتیمان مادر پشت سر پدر به نماز ایستادند.

گمانم این است که از ابتدای خلقت تا آن روز

هیچ تصویری، آسمان و زمین را بیش از این تصویر به آتش نکشید.

مادر در لباس سفید آخرت پیچیده و روی زمین خوابیده.

پدر، مادر را در مقابل خود گذاشته و ایستاده.

با چه توانی؟ نمی دانم.

بچه های کوچک مادر پشت پدر ایستاده اند.

بزرگشان هفت سال دارد.

دوست دارند فریاد بزنند

اما آرام آرام گریه می کنند و بر پیکر مادر نماز می خوانند.

من باورم آن است که آن شب

بر زنده ترین موجود، نماز میت خوانده شد.

جمله ای از نماز میت؛ اما آتشم می زند که نمی دانم

با چه دلی پدر این جمله را بر زبان راند.

«اللهم لا نعلم منها إلا خیرا». خدایا ما جز نیکی از این بنده تو ندیدیم.

و من مانده ام و باز هم یک سوال بی پاسخ:

«چرا مردم با مادری که جز خیر از او ندیدند،...»

این هم بماند.

این جمله دنیایی از خاطره را در ذهن پدر به تصویر کشید.

نماز تمام شد.

 من حال آسمان را می فهمیدم.

اگر مادرم وصیت نکرده بود که مخفیانه دفن شود

من می دانم که صدای انفجار بغض آسمان

عالم را زیر و رو می کرد....

منبع: واژه های خیس؛ محسن عباسی والدی


[ یکشنبه 92/12/25 ] [ 8:33 صبح ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 68
کل بازدیدها: 253467