سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ای که مرا خوانده ای ، راه نشانم بده
سلام این وبلاگ کاری ست از بروبچه های واحد فرهنگی مجتمع یاوران حضرت مهدی سلام الله علیه. مجتمع یاوران محل تجمع کسانی ست که دلشان هوای کوی یار می کند...


اکنون که صدای گام های دشمن، زمین را می لرزاند، اکنون که چکاچک شمشیر ها بر دل آسمان، خراش می اندازد،اکنون که صدای شیهه اسب ها بند دلت را پاره می کند، اکنون که هلهله و هیاهوی سپاه ابن سعد هر لحظه به خیام حسین تو نز دیک تر می شود؛ احساس می کنی که لحظه موعود نزدیک است و طوفان به قصد شکستن آخرین امید به تکاپو است.
 از جا کنده می شوی سراسیمه و مضطرب خود را به خیمه حسین می رسانی.حسین در آرمشی بی نظیر، پیش روی خیمه نشسته است. نه، انگار خوابیده است. شمشیر را به زمین عمود کرده، دو دست را بر قبضه ی شمشیر گره زده پیشانی بردست به قبضه نهاده و نشسته به خواب رفته است.
نه فریاد و هلهله دشمن، که آه سنگین تو اورا از خواب می پراند و چشم های خسته اش را نگران تو می کند.
پیش از اینکه برادر به سنت همیشه خویش پیش پای تو برخیزد، تو در مقابل او زانو می زنی، تو دست بر شانه های او می گذاری و با اضطرابی آشکار می گویی":
- می شنوی برادر!؟ این صدای هلهله دشمن است که به خیمه های مانزدیک می شود. فرمانده مکارشان فریاد می زند: ای لشکر خدا، برنشینید و بشارت بهشت را دریابید...
زیر لب آنچنان که تو بشنوی زمزمه می کند":
- پیش پای تو پیامبر آمده بود این جا به خواب من، و فرمود که زمان موعود فرا رسیده است.
وتو لحظه ای چشم برهم می گذاری و حضور بی رحم طوفان را احساس می کنی.احساس می کنی که زیر پایت خالی می شود.
- وای بر من!
حسین دو دستش را برگونه های تو می گذارد، سرت رابه سینه اش می فشارد ودر گوشت زمزه می کند":
- وای برتو نیست خواهرم! وای بردشمنان توست. تو غریق دریای رحمتی . صبور باش عزیزم!
چه ارامشی دارد سینه ی برادر، چه فتوحی می بخشد، چه اطمینانی جاری می کند.
انگار در ایینه سینه اش می بینی که از ازل خدا برای تو تنهایی را رقم زده است. تا تماما به او تعلق پیدا کنی. تا دست از همه بشویی ، تا یکه شناس او بشوی.
همه ی تکیه گاه های تو باید فروبریزد، همه پیوندهای تو باید بریده شود.همه تعلقات توباید گشوده شود.تا فقط به او تکیه کنی، فقط به ریسمان حضور او چنگ بزنی و این دل بی نظیرت را فقط جایگاه او کنی.
و حالا بناست تو بمانی. بایست برسر حرفت زینب! که این هنوز اول عشق است.

-------------------------------------------------------------------------------------------

این روزها که عاشورا زیادتر می خوانیم، این روزها که با کلامی از ناحیه مقدسه او  اشک میریزیم، این روزها که می دانیم دل امام زمانمان بیشتر عزادار جد غریبش حسین(علیه السلام) است...

این روزها بر آن شدیم تا از کربلا بنویسم و با نوشته ها، با روضه ها، نه فقط با چشمهایمان که با تمام وجودمان بگرییم و بگوییم: این الطالب بدم المقتول بکربلا

نوشتار زیر فرازهایی است از کتاب آفتاب در حجاب مهدی شجاعی که پرتو در پرتو می نویسیم و میباریم.

تقدیم به ساحت بانوی کربلا، زینب الکبری


[ پنج شنبه 90/9/10 ] [ 12:52 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

وبلاگی است مهدوی پیرامون امام خوبان...
لینک دوستان
امکانات وب

رفتـــ 25


بازدید امروز: 47
بازدید دیروز: 68
کل بازدیدها: 253423