سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مولای من

ای آرام لحظه های ناآرامم

ای امان دل ترسانم

ای سامان دل بی سامانم

ای مونس دل تنهایم

این بار چه پریشان تر از قبل است دلم و چه دلتنگ به درگاهتان آمده.

انگار که کاسه صبرش لبریز شده باشد دست نیاز به سمت شما گشوده است. آن قدر که دست به رسوایی زده...

چقدر بی تاب تانم... بی تاب لحظه ای که در کنارتان بنشینم و صدای دلربای تان جان تشنه ام را سیراب کند.

چه تلخ میگذرد لحظه های فراق. چه زجرآور است دیدن همگان که ندیدنشان بهتر است و ندیدنت که داغ بر دلم نهاده است.(1)

چه داغ بر دل می نشاند تنها بر فراق تان مویه کردن(2). مرا ببینید چشمانم در حسرت یک نگاهتان درمانده و چه زود هنگام است که پلک بر هم بگذارد که یا شما یا هیچ کس...

مرا می بینید با همه حقارتم، با همه بی لیاقتی هایم، با همه بی معرفتی هایم، باهمه ... اما مهربان من، حال و روزم هم می بینی. دیگر طاقتم طاق شده. نه نای ماندن دارم و نه روی آمدن سمت شما.

مرا دریابید...

(1)        عزیز علی أن أری الخلق و لا تری

(2)        هَلْ مِنْ مُعینٍ فَأُطیلَ مَعَهُ الْعَویلَ وَالْبُکاءَ؟

  فراق، ندبه،شهید


[ سه شنبه 91/8/2 ] [ 9:2 صبح ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

نویسندگان
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 37
بازدید دیروز: 32
کل بازدیدها: 253634